فرمولاسیون قطعات خودرویی بر پایه رابر EPDM

فرمولاسیون قطعات خودرویی بر پایه رابر EPDM – بخش دوم

در بخش های قبلی در ارتباط با مزیت های EPDM های تولید شده با کاتالیست های متالوسنی و کاربردهای آن ها در تولید قطعات خودرویی صحبت هایی شد. پیشنهاد می شود ابتدا به لینک های زیر مراجعه کنید و این نکات را مطالعه کنید و ادامه فرمولاسیون های قطعات خودرویی مبتنی بر EPDM را در این بخش دنبال کنید.

فرمولاسیون EPDM

EPDM متالوسنی

بخش مهمی از قطعات لاستیکی مورد استفاده در تولید خودروها به دلایل مختلفی همچون سبکی، عایق بودن در برابر صوت و گرما، انعطاف و شکل پذیری خوب و مسائلی از این دست، به صورت فوم و در اصطلاح اسفنجی تولید می شوند. از جمله این قطعات نوارهای اسفنجی حاشیه درب خودروها است که نقش مهمی در عایق سازی کابین خودرو در برابر نفوذ مایعات، صدا، گرما، سرما و همچنین جذب ضربات دارند. مهندسی ترین گزینه لاستیکی برای تولید این قطعات EPDM است و تصویر زیر نمونه ای از این قطعات را نشان می دهد.

فرمولاسیون قطعات خودرویی بر پایه رابر EPDM

علاوه بر الزامات عملکردی ذکر شده در بالا، به دلیل اینکه این قطعات در معرض دید کاربر هستند بایستی سطحی کاملا صاف و بدون برآمدگی و شکفتگی (Blooming) داشته باشند. بنابراین در انتخاب گرید EPDM پایه و مجموعه افزودنی های تقویت کننده، فوم زا و پخت بایستی دقت کافی به کار گرفته شود. مهمترین وجه تمایز این کاربری EPDM با دیگر کاربردهای ذکر شده در قبل، قابلیت گرید انتخابی در میزان بازگشت به شکل اولیه و تغییر شکل ندادن در اثر بار وارده از سوی درب خودرو است و در حقیقت مانایی فشار این قطعات بایستی بسیار کم باشد. معمولا EPDM های حاوی زنجیره های پلیمری با شاخه های بلند برای این کاربری استفاده می شوند. سرعت پخت این قطعات نیز بالا باید باشد و بنابراین از گریدهای EPDM با ترپلیمر بالا (High Norbornene) استفاده می شود.

به صورت کلی فرمولاسیون تولید این قطعات شامل اجزا با غلظت های ذکر شده در زیر است.

  • EPDM (Oil extended (10-20 part)): 100-120 part
  • Zinc oxide: 5 part
  • Stearic acid: 2 part
  • Carbon black: 80-100 part
  • Paraffinic oil: 70-90 part
  • Calcium carbonate: 30-50 part
  • Calcium oxide: 5 part
  • Curing agents:
    • MBT: 2 part
    • ZnEDC: 1 part
    • DPTT: 1 part
    • CBS: 1 part
    • TeEDC: 0.3 part
    • Sulfur: 1.5 part

آخرین گروه مهم قطعات خودرویی که EPDM بخش لاستیکی آن ها را تشکیل می دهد، مجموعه شلنگ ها و جنت های انتقال آب مورد استفاده در قطعات زیر کاپوت خودرو است.

فرمولاسیون قطعات خودرویی بر پایه رابر EPDM

مهمترین الزامات این قطعات که EPDM به خوبی آن ها را برآورده می کند، عبارتند از:

  • انعطافپذیری بسیار عالی در دماهای پایین
  • مقاومت حرارتی بالا به دلیل قرارگیری در معرض دمای موتور
  • فرایندپذیر بودن و شکل پذیری خوب
  • حفظ خواص بالا برای طولانی مدت

EPDM های مناسب برای این کاربری بایستی انعطافپذیری خوبی داشته باشند و بتوان آن ها را با روغن به خوبی کامپاند و شکل دهی کرد. سرعت پخت این قطعات معمولی است و درصد کومنومر بالایی نیاز ندارند.

به صورت کلی فرمولاسیون تولید این قطعات شامل اجزا با غلظت های ذکر شده در زیر است.

  • EPDM (Oil extended (10-20 part)): 110 part
  • Zinc oxide: 5 part
  • Stearic acid: 1 part
  • Carbon black: 130 part
  • Paraffinic oil: 65 part
  • Polyethylene glycol (PEG 4000): 1 part
  • Calcium carbonate: 30 part
  • Calcium oxide: 7 part
  • Curing agents:
    • ZnBDC: 1.5 part
    • EU: 0.5 part
    • CBS: 0.5 part
    • TMTD: 0.5 part
    • Sulfur: 0.3 part
    • Dithiodimorpholine: 1.5 part

سختی چنین شلنگی در حدود 70 shore A خواهد بود و مانایی فشار بسیار کمی باید داشته باشد.

افزایش مقاومت خزشی فیلم گلخانه

پوشش های پلی اتیلنی ارتقاء یافته برای افزایش مقاومت خزشی نایلون گلخانه

اگر به نامگذاری برخی گریدهای پلی اتیلن دقت کافی کرده باشید، احتمالا حرف لاتین ام کوچک (m) را در ابتدای آن ها و به صورت mPE دیده اید. همین ام کوچک می تواند تغییرات بزرگ و شگرفی را در خواص مکانیکی محصولات تولیدی با آن ها ایجاد کند. در حقیقت mPE نسل جدید پلی اتیلن ها، موسوم به پلی اتیلن متالوسن هستند، که در فرایند تولید و در واقع پلیمریزاسیون آن ها، از کاتالیست های ویژه متالوسنی استفاده می شود. پلی اتیلن های متالوسنی در برابر پلی اتیلن های عادی، خواص فیزیکی و مکانیکی برتری دارند که در بخش های بعدی به آن پرداخته خواهد شد. اما این بخش قصد دارد کاربرد این پلی اتیلن های ارتقاء یافته را در بهبود مقاومت خزشی نایلون گلخانه ای توضیح دهد.

افزایش مقاومت خزشی فیلم گلخانه

همانطور که در بخش قبلی مطرح شد نایلون گلخانه در زمان کاربری خود دچار پدیده خزش می شود. خزش یا Creep در نتیجه رفتار ویسکوالاستیک پلیمرها است و با اعمال بار ثابت رخ می دهد. در صورت وقوع این پدیده نقصان هایی مانند پارگی در نایلون گلخانه رخ می دهد و می تواند کاربری این پوشش را مختل و بی فایده کند. ما در مقاله‌ای به طور کامل به اثر خزش در پوشش های گلخانه‌ پرداختیم.

 

اهمیت پدیده خزش در نایلون گلخانه آنقدر مهم است که این پارامتر در استاندارد ملی تعیین الزامات پوشش های گلخانه نیز قید شده است.

برای ارزیابی مقاومت خزشی نایلون گلخانه، باریکه ای از نایلون تولید شده در جهت ماشین (Machine Direction – MD) را با ابعاد 10*140 mm، در دمای 23 °C، تحت بار 4 MPa برای مدت زمان 100 ساعت قرار می دهند. میزان خزش یا همان ازدیاد طول نمونه در این شرایط نبایستی بیشتر از 30 درصد طول نشانه گذاری شده روی نمونه باشد.

پلی اتیلن متالوسن افزایش مقاومت خزشی

استفاده از گریدهای مختلف پلی اتیلن های متالوسن مناسب برای تولید نایلون های گلخانه ای می تواند مقاومت خزشی نایلون را تا چندین برابر بهبود دهد. پلی اتیلن های متالوسن می توانند به صورت خالص در یکی از لایه های نایلون های چند لایه به کار گرفته شوند، یا به صورت مخلوط های آلیاژی با پلی اتیلن های سبک و سبک خطی (LLDPE/ LDPE) به کار روند. مهمترین ویژگی پلی اتیلن های متالوسنی که منجر شده است بتوانند مقاومت خزشی نایلون گلخانه را بهبود دهند، ریزساختار مولکولی یکنواخت و تحت کنترل آن ها است. در واقع پلیمریزاسیون اتیلن در حضور کاتالیست های متالوسنی امکان تنظیم ریزساختار را مهیا می کند و برعکس پلی اتیلن های عادی که امکان دست یابی به خواص مکانیکی دلخواه در آن ها وجود ندارد و واکنش پلیمریزاسیون به صورت خودکار متوقف می شود، در پلی اتیلن های متالوسنی مدول و استحکام مکانیکی بالاتری حاصل می شود و همین نکته منجر به افزایش مقاومت خزشی پلی اتیلن های متالوسن در مقایسه با پلی اتیلن های عادی می شود.

پوشش های گلخانه

الزامات پوشش های گلخانه بر اساس استاندارد ملی ایران – بخش دوم

در بخش قبلی این نوشتار با کلیات استاندارد ملی پوشش های گلخانه با عنوان “پلاستیک ها – فیلم های چندلایه گرمانرم مورد استفاده در کشاورزی و باغبانی – الزامات و روش های آزمون، شرایط نصب، استفاده و جمع اوری – قسمت 1: فیلم های پوششی گلخانه” آشنا شدیم و بخش های کلی آن را مرور کردیم.

در قسمت اول استاندارد مهمترین پارامترهای ابعادی یک پوشش یا همان فیلم گلخانه، مانند ضخامت، عرض، طول، طول عمر مفید و … معرفی و تعریف شده اند. میزان قرار گیری پوشش در معرض تابش نور خورشید نیز به عنوان مقدار تابش کل در طول مدت قرارگیری در معرض تابش تعریف شده است و بر حسب ژول بر متر مربع اندازه گیری می شود. در ادامه دو گروه از پوشش های گلخانه ای با عملکردهای ویژه، مطابق زیر معرفی شده اند:

  • فیلم های نور پخش (Light diffusing film)
  • فیلم های گرما پخش (Thermal diffusing film)

فیلم های گلخانه ای بر اساس کاربرد مطابق جدول زیر در این استاندارد تقسیم بندی شده اند:

استاندارد پوشش گلخانه

یکی از مهمترین بخش های این استاندارد تعیین دوام پوشش های گلخانه است. این طول عمر بر اساس مدت زمان قرار گیری در معرض هوازدگی (Weathering) با استفاده از لامپ زنون یا دیگر منابع نوری تعیین می شود. معیار تعیین طول عمر پوشش، کاهش 50 درصدی یا کمتر کرنش کششی فیلم در نقطعه شکست نسبت به مقدار اولیه است. دوام پوشش بایستی توسط تولید کننده آن اعلام شود و بر اساس جدول زیر گروه دوام مشخص شود.

استاندارد پوشش گلخانه

اگر طبقه بندی دوام پوشش توسط تولید کننده اعلام شود، می توان به کمک برخی روابط تجربی طول عمر واقعی پوشش را در شرایط کاربری تخمین زد. برای مثال در پیوست “ب” این استاندارد برخی از این رابطه ها و همچنین استفاده از سایر منابع نوری در تعیین دوام پوشش ها قرار داده شده است.

در ادامه و در بخش هفتم این استاندارد مهمترین الزامات این پوشش ها برای هر یک از انواع فیلم ها مطرح شده است. برای مثال رواداری ضخامت و سایر ابعاد، خواص مکانیکی فیلم مانند تنش و کرنش در نقطه شکست، مقاومت به ضربه در محل های تا نخورده و تا خورده، مشخصات نوری مانند عبور پذیری نور مرئی، و نهایتا مقادیر باقیمانده کودها و سمومی که حاوی کلر و گوگرد هستند، در این بخش قرار داده شده است.

در بخش هشتم استاندارد روش ها و استانداردهای مورد استفاده در اندازه گیری کلیه پارامترهای نامبرده شده در بخش هفتم قرار داده شده است. این بخش مهمترین و حجیم ترین قسمت این استاندارد است. از روش های اندازه گیری ابعادی تا تعیین خواص مکانیکی مانند خواص کششی و ضربه در این بخش توضیح داده شده است. در قسمت دیگر این بخش روش های اندازه گیری خواص نوری پوشش مانند عبور پذیری نور مرئی، کدری و اثر بخشی مادون قرمز معرفی شده است. اما مهمترین قسمت این بخش روش های اندازه گیری دوام پوشش و هوازدگی فیلم است.

در نهایت روش های بسته بندی، نشانه گذاری، انبارش، نصب و جمع آوری این پوشش ها در استاندارد معرفی شده است. قسمت انتهایی و مهم این استاندارد پیوست های آن هستند که به ترتیب لامپ های مورد استفاده در هوازدگی و تعیین دوام پوشش، ارتباط بین هوازدگی مصنوعی و طول عمر واقعی پوشش، روش های شیمیایی تعیین کلر و گوگرد باقیمانده در فیلم ناشی از استفاده از سموم، و نهایتا راهنمایی های نصب، استفاده و جمع آوری پوشش را معرفی و به تفصیل توضیح می دهد. این نوشتار سعی کرد کلیات این استاندارد را توضیح دهد، اما برای مطالعه دقیق و کامل هر بخش استاندارد و استفاده از مراجع آن، به لینک زیر مراجعه فرمایید.
استاندارد پوشش های گلخانه

روان کننده PVC

بهبود خواص و شکل دهی راحت تر PVC به کمک روان کننده ها

یکی از مهمترین افزودنی های مورد استفاده در فرمولاسیون محصولات مختلف PVC، خانواده روان کننده ها یا همان لوبریکنت ها هستند. نام دیگر این خانواده، البته به اشتباه، وکس نیز می باشد. می توان گفت هیچ کاربری برای PVC نمی توان متصور شد که به لوبریکنت نیازی نداشته باشد. در برخی اوقات لوبریکنت ها به صورت ترکیب شده با استابلایزر و به اصطلاح، One pack، به کار می روند و در دیگر موارد به صورت جداگانه به فرمولاسیون اضافه می شوند. با توجه اهمیت انتخاب لوبریکنت مناسب و همچنین متنوع بودن ساختار این گروه از افزودنی های PVC، در سلسله مقالاتی با لوبریکنت ها آشنا خواهیم شد.

مهمترین مزایای استفاده از لوبریکنت ها در کامپاندهای PVC عبارتند از:

  • افزایش محدوده دمایی فرایند شکل دهی
  • بهبود فرایند ذوب و ژل شدن PVC
  • بهبود خواص فیزیکی – مکانیکی محصولات تولیدی
  • بهبود رفتار چسبندگی به دیواره اکسترودر
  • بهبود جدا شدن از قالب
  • کاهش گشتاور و تنش برشی لازم برای اختلاط اجزا
  • کاهش فشار عملیاتی در فرایند شکل دهی
  • کاهش ویسکوزیته مذاب
  • بهبود یکنواختی و اختلاط اجزا
  • بهبود کیفیت سطح قطعات تولیدی، مانند براقیت
  • کاهش رسوب افزودنی ها و مشکلات رهایش آن ها (Plate out)
  • بهبود پایداری ابعادی قطعات و تورم دای
  • بهبود آب رفتگی و یکنواخت تر شدن آن

همانطور که از لیست بالا بر می آید مشخص است که لوبریکنت ها با اضافه شدن مقدار بسیار کمی به فرمولاسیون مورد نظر، اثرات بسیار مهمی می توانند ایجاد کنند و در حقیقت در مقایسه با دیگر افزودنی ها می توان گفت اثر پروانه ای دارند. به همین دلیل انتخاب مجموعه لوبریکنت ها بسیار مهم است.

همانطور در ابتدا گفته شد در برخی موارد به خانواده لوبریکنت ها به اشتباه وکس نیز اطلاق می شود. اما باید گفت وکس ها خانواده محدودی از لوبریکنت ها هستند و دارای ویژگی های زیر و متمایز با لوبریکنت ها می باشند:

  • در دمای پایین، برای مثال ۲۰°C قابلیت شکل دهی دارند.
  • شکننده و جامد هستند.
  • ساختار بلورین دارند.
  • کدر یا شفاف هستند، اما درخشنده نیستند.
  • ویسکوزیته بسیار کمی دارند.

روان کننده PVC

خانواده لوبریکنت ها بسیار بسیار متنوع است و تقریبا می توان گفت هیچ لوبریکنتی را نمی توان یافت که به صورت خالص و از یک پایه شیمیایی و مشابه با نوع دیگر باشد. برای مثال اکثر لوبریکنت ها از منابع طبیعی مانند چربی ها و روغن ها به دست می آیند. بنابراین ساختار آن ها به شدت به منبع استخراج بر می گردد. همچنین در مورد وکس های پلی اتیلن که گروهی از لوبریکنت ها هستند، وزن مولکولی و توزیع آن ها در گونه های مختلف متفاوت است و کمتر می توان دو وکس مشابه پیدا کرد.

مهمترین گروه های روان کننده ها به لحاظ ساختار شیمیایی عبارتند از:

  • الکل های چرب (Fatty alcohols)، مانند Stearyl alcohol
  • اسید استرها (Dicarboxylic acid ester)، مانند Distearyl phthalate
  • اسیدهای چرب (Fatty acid)، مانند اسید استئاریک و Montanic acid
  • اسید – آمیدها، مانند EBS (Ethylene Bis Stearamide)
  • صابون های فلزی، مانند کلسیم استئارات، زینک استئارات، منیزیم استئارات
  • استرها مانند Pentaerythritol adipate stearate
  • وکس های پلی اتیلن اکسیده شده (Oxidized PE wax)
  • وکس های پلی اتیلن (PE wax)
  • پارافین وکس ها (Paraffin wax)

در بخش های بعدی با هریک از گروه ها بیشتر آشنا خواهیم شد.

روکش دهی غلتک های پرینترها

ECO رابری با خواص فوق العاده تر نسبت به NBR

(Epichlorohydrin Rubber (ECO، اپی کلروهیدرین، رابری سنتزی و حاصل از همو پلیمریزاسیون یا کوپلیمریزاسیون کلرومتیل اکسیران (Chloromethyloxirane) یا همان اپی کلروهیدرین (Epichlorohydrin)، و اکسیران (Oxirane) یا همان اتیلن اکساید (Ethylene Oxide) است. این رابر شدیدا مشابه NBR است و در حقیقت می توان گفت نسخه ی بهبود داده شده NBR است. برای مثال مقاومت حرارتی، پایداری در برابر ازون و انعطافپذیری بیشتری در دماهای پایین در مقایسه با NBR دارد. مقاومت در برابر ازون ECO بدون نیاز به اضافه شدن افزودنی های آنتی ازون به اندازه کامپاندهای رابری است که حاوی افزودنی های آنتی ازون هستند. از جمله دیگر ویژگی های ECO می توان به نفوذپذیری ناچیز در برابر گازهای مختلف، (برای مثال نفوذپذیری Epichlorohydrin Rubbe در برابر هوا از رابر بیوتیل که پرچم دار رابرهای نفوذناپذیر در برابر هوا است، نیز کمتر است)، پایداری بینظیر در برابر شرایط جوی، مانایی فشاری کم، مقاومت عالی در برابر روغن ها اشاره کرد و همچنین در برابر هیدروژن پروکساید و حلال های آلکالی نیز پایدار است. ساختار این رابر فوق العاده در تصویر زیر دیده می شود:

ساختار ECO

شاید مهمترین ایراد وارد بر اپی کلروهیدرین را بتوان در مقاوم کم آن در برابر حلال های قطبی چون الکل، آمین، استر، کتون، روغن های هیدرولیک و اسیدها دید و همچنین باید گفت مقاومت در برابر سایش این رابر کم است. بیشترین کاربرد اپی کلروهیدرین در صنایع خودروسازی و برای تولید طیف گسترده ای از واشرها، شلنگ ها، اورینگ، گسکت و تسمه ها است. همچنین Epichlorohydrin Rubbe در فرمولاسیون برخی از چسب ها نیز به کار می رود. ECO مقاومت بسیار خوبی در برابر سوخت های مختلف دارد، برای مثال مقاومت ECO در مقابل سوخت نوع C برابر با یک NBR حاوی ۵۰ درصد منومر آکریلونیتریل است.

مقاومت حرارتی خوب این رابر باعث استفاده گسترده از آن در تولید داکت و کانال های هوا و اگزوز در خودرو شده است. همچنین به دلیل مقاومت خوب ECO در برابر سوخت هایی چون بنزین و گازوئیل و همچنین قیمت به صرفه آن، در تولید شلنگ های سوخت خودرویی مورد استفاده قرار می گیرد. برای مثال مطابق تصاویر زیر ECO در تولید کانال های هوا و همچنین لایه هایی از اپی کلروهیدرین در شلنگ های چندلایه سوخت به کار می رود.

کاربرد ECO در شلنگ های چند لایه سوخت
کاربرد ECO در کانال های هوا

باید اضافه کرد که ضریب بالای اتلاف الکتریسیته ECO این رابر را به انتخاب اول مهندسی مواد برای روکش دهی غلتک های پرینترها کرده است.

روکش دهی غلتک های پرینترها

مهمترین کمپانی های صاحب نام در تولید اپی کلروهیدرین کمپانی های زئون (Zeon) و اساکا سودا (Osaka Soda) هستند. همانگونه که در ابتدا اشاره شد گریدهای مختلف ECO را می توان در سه گروه مهم ECO-H، به عنوان همو پلیمرها، ECO-C، به عنوان کوپلیمرها و بالاخره ECO-T به عنوان تر پلیمرها قرار داد. هر کدام از گونه های مختلف ECO خواص ویژه و خاصی دارند و به صورت تنها یا آلیاژ شده با سایر گریدها استفاده می شوند. انتخاب گرید مناسب بایستی بر اساس الزامات کاربری نهایی انجام پذیرد. برای مثال ECO های هموپلیمر مانایی فشاری بهتر و در مقابل ECO های کوپلیمر ازدیاد طول در نقطه پارگی بیشتری دارند. همچنین می توان ECO را به صورت آلیاژ شده با سایر رابرها به منظور ارتقای خواص حرارتی رابر مورد نظر کامپاند و قطعات مورد نظر را تولید کرد.

پوشش گلخانه ای

جلوگیری از تجمع گرد و غبار روی سطح پوشش گلخانه

واقعیت این است که در ابتدای این نوشتار نیز باید بگوییم نایلون گلخانه یا همان پوشش گلخانه یک محصول فوق مهندسی است! این بخش در ارتباط با یکی از ویژگی های لازم و مهم در نایلون های گلخانه ای صحبت خواهد کرد. اگر تا کنون در ارتباط با این محصول به اندازه کافی مطالعه نکرده اید به لینک های زیر مراجعه کنید:

این روزها بسیاری از مناطق جغرافیایی مختلف در ایران با اثرات پدیده گرد و غبار به خوبی آشنا هستند. علاوه بر آسیب های معمول ناشی از گرد و غبار مانند ایجاد مشکلات تنفسی برای شهروندان، این گرد و غبارها یکی از دردسرهای اصلی برای صاحبان گلخانه های بزرگ هستند. در حقیقت در زمان کاربری پوشش های گلخانه، در اثر وزش باد تجمع الکتریسیته ساکن در سطح نایلون رخ می دهد و این عامل منجر به جذب گرد و غبار محیط بر روی سطح بیرونی نایلون گلخانه خواهد شد.

گرد و غبار گلخانه

با جمع شدن گرد و غبار در سطح بیرونی پوشش گلخانه، عبور پذیری نور این پوشش ها تا ۴۰ درصد می تواند کاهش پیدا کند و این نکته مستقیما منجر به کاهش راندمان تولید و کیفیت محصولات تحت کشت خواهد شد. همچنین وجود گرد و غبار می تواند سطح پوشش را تخریب کند و از طول عمر سرویس دهی آن بکاهد. به همین منظور گلخانه داران به جهت بازیابی عبور پذیری نور پوشش گلخانه خود، در مقاطع زمانی مختلف مجبور به شستشوی سطح پوشش با آب هستند.

وجود پلیمرهای خاص، مانند (EVA (Ethylene Vinyl Acetate نیز می تواند تجمع الکتریسیته ساکن و به دنبال آن چسبیدن گرد و غبار به سطح نایلون گلخانه را افزایش دهد. از آنجاییکه شستشوی مداوم نایلون گلخانه وقت گیر است و همچنین باعث آسیب به سطح نایلون می شود، چند سالی است راه حل مناسب تری برای جلوگیری از تجمع گرد و غبار در سطح نایلون گلخانه توسعه داده شده است.

در حقیقت گونه خاصی از افزودنی ها به ترکیب نایلون در حین تولید اضافه می شوند و می توانند میزان تجمع گرد و غبار را کاهش دهند. این افزودنی ها آنتی استاتیک (Anti-static) نام دارند و به منظور ایجاد سهولت و افزایش دقت در خوراک دهی و اضافه شدن به فرمولاسیون پوشش تولیدی، به صورت مستربچ تولید و توسط تولید کنندگان پوشش های گلخانه به مصرف می رسند. مستربچ های آنتی استاتیک حاوی مقدار بسیار زیادی افزودنی های افزایش دهنده رسانایی الکتریکی پوشش گلخانه هستند و در زمان کاربری با مهاجرت خود به سطح پوشش گلخانه منجر به کاهش تجمع گرد و غبار و بهبود عبور پذیری نور پوشش می شوند. رطوبت نسبی محیط کاربری پوشش برای عملکرد صحیح افزودنی های آنتی استاتیک بسیار مهم است و در حین انتخاب مستربچ بایستی مد نظر قرار گیرد.

گلخانه ضد گرد و غبار

باید اضافه کرد که تنها لازم است مستربچ های آنتی استاتیک در لایه های خارجی پوشش های گلخانه قرار گیرند. برای مثال این مستربچ ها تنها در یک لایه  ۵ µm سطح بیرونی اضافه می شوند و درصد استفاده حدود ۱۵ تا ۳۰ درصد در این لایه دارند. باید اشاره کرد این مستربچ ها نباید تداخلی با افزودنی های پایدارکننده در برابر نور فرابنفش ایجاد کنند.

مقررات زیست محیطی، تعیین کننده اندازه بازار پایدارکننده های حرارتی PVC

در بخش قبلی این مقاله با انواع پایدارکننده حرارتی PVC ( یا استابلایزر حرارتی) و مکانیزم عملکرد آن ها آشنا شدیم.

مقررات زیست محیطی، تعیین کننده اندازه بازار پایدارکننده های حرارتی PVC

می توان گفت PVC تمام مزایای یک پلاستیک ارزان قیمت را، از جمله سفتی و سختی خوب در دمای اتاق ( برای انواع سخت) و همچنین نرمی و انعطافپذیری ( در مورد انواع نرم)، مقاومت شیمیایی خوب در برابر بسیار از حلال ها، پایداری ابعادی، جوش پذیری، مقاومت در برابر شرایط جوی و هوازدگی، امکان تولید قطعات شفاف، امکان استفاده در کاربری های در تماس با مواد غذایی، پایداری خوب در برابر شعله و آتش و … دارد. همچنین طیف گسترده ای از افزودنی های مختلف نیز برای این پلاستیک توسعه داده شده اند و به کمک آن ها می توان فرایند تولید PVC را بهینه کرد ( مانند افزودنی های کمک فرایند و پایدارکننده های حرارتی)، یا خواص ویژه ای را در قطعه نهایی ایجاد کرد.

یکی از مهمترین افزودنی های PVC خانواده پایدارکننده های حرارتی این پلاستیک هستند. این بخش وضعیت مصرف مهمترین گروه های پایدارکننده حرارتی را بررسی می کند. می توان گفت در حال حاضر چهار گروه مهم از پایدار کننده های حرارتی بیشترین سهم استفاده را در بین انواع مختلف دارند:

  • پایدارکننده های سربی
  • پایدارکننده های کلسیم/ روی (Ca.Zn)
  • پایدارکننده های باریم/ روی (Ba.Zn)
  • پایدارکننده های پایه قلع (Organotin)

می توان گفت گروه پنجم لیست بالا پایدارکننده های حرارتی پایه کادمیوم (Cd) مانند باریم/ کادمیم (Ba.Cd)، باریم/ کادمیم/ روی (Ba.Cd.Zn) و حتی باریم/ کادمیم/ سرب هستند که امروزه مصرف محدودی دارند. هر چند در کشورهای در حال توسعه و حتی ایران نیز پایدارکننده های حرارتی پایه کادمیم همچنان مورد توجه هستند. هم اکنون از نگاه جهانی اندازه بازار هر گروه از پایدارکننده ها و با صرفنظر از گروه کادمیوم به قرار نمودار زیر است:

مقررات زیست محیطی، تعیین کننده اندازه بازار پایدارکننده های حرارتی PVC الگوی مصرف پایدارکننده های حرارتی در کشورهای مختلف دنیا متفاوت نیز هست. برای مثال کشورهای عضو اتحادیه اروپا در سال ۲۰۰۰ میلادی تصمیم گرفتند نیمی از پایدارکننده های سربی را تا سال ۲۰۱۰ میلادی با انواع کلسیم/ روی جایگزین کنند و پایدارکننده های حاوی کادمیوم را کاملا حذف کنند. جدول زیر نتیجه تلاش های کشورهای اتحادیه اروپا را نشان می دهد. همانطور که در جدول دیده می شود، مصرف پایدارکننده های حرارتی کلسیم/ روی رشد قابل توجه پیدا کرده است.

مقررات زیست محیطی، تعیین کننده اندازه بازار پایدارکننده های حرارتی PVC

موتور محرک ایجاد تغییر در میزان مصرف پایدارکننده ها قوانین محدود کننده زیست محیطی بوده است. برای مثال در سال ۱۹۹۵ میلادی، آژانس حفاظت محیط زیست سوئد ترکیبات حاوی روی را نیز در فهرست مواد شیمیایی مضر برای اکوسیستم های شامل آب قرار داد. در مورد سایر پایدارکننده ها از جمله کلسیم و ترکیبات قلع محدودیت زیست محیطی خاصی وجود ندارد.

پس از اتحادیه اروپا، کشورهای منطقه آمریکای شمالی اقدامات موثری در حوزه محدود سازی مصرف پایدارکننده های حرارتی پایه سرب و کادمیوم انجام داده اند. می توان گفت تمرکز فعلی کشورهای دغدغه مند در حوزه محیط زیست جایگزینی پایدارکننده های سربی و حاوی کادمیوم با انواع کلسیمی و پایه قلع است.

فیلم های پلی الفینی

جلوگیری از چسبیدن لایه های مجاور فیلم های پلی الفینی به کمک مستربچ های آنتی بلاک

فیلم های پلی الفینی، مانند فیلم های پلی اتیلنی و پلی پروپیلنی، به صورت رل های چند تا چند صد کیلوگرمی به کمک فرایندهای فیلم دمشی (Film Blowing) و ریخته گری (Casting) تولید می شوند و سپس در واحدهای کانورتینگ به انواع لفاف و بسته بندی های تک لایه، چندلایه و چاپ شده تبدیل می شوند. یکی از بزرگترین مشکلاتی که در حین باز کردن رل ها یا بسته بندی های تولید شده از این فیلم ها پیش می آید، نیاز به اعمال نیروی زیاد برای باز کردن رل و بسته بندی، و همچنین چسبیدن لایه های مجاور به یکدیگر است. این اتفاق در اصطلاح بلاکینگ (Blocking) نام دارد و در حقیقت میزان نیروی لازم برای جدا کردن دو لایه فیلم که روی یکدیگر قرار دارند را نشان می دهد. طبیعی است از نظر تجربه کاربری بایستی فیلم های رل شده، به صورت تیوب و همچنین بسته بندی، بایستی با کمترین نیروی لازم و به راحتی باز شوند. به همین منظور در حین تولید فیلم های پلی الفینی و به خصوص در فرایند فیلم دمشی و تولید به صورت تیوب، از مستربچ آنتی بلاک استفاده می شود.

فیلم های پلی الفینی

افزودنی های آنتی بلاک به منظور سهولت در خوراک دهی حین تولید فیلم به صورت مستربچ به فرمولاسیون تولید اضافه می شوند. انتخاب پایه مستربچ این افزودنی ها به منظور جلوگیری از کاهش خواص فیزیکی – مکانیکی فیلم تولیدی بایستی با نهایت دقت صورت گیرد و معمولا مشابه گریدهای پلیمری مورد استفاده در تولید فیلم ها انتخاب می شود. همچنین کیفیت مستربچ تولیدی تعیین کننده میزان پخش افزودنی های آنتی بلاک و در نتیجه عملکرد این افزودنی ها در فیلم تولیدی است. اما افزودنی ها آنتی بلاک از لحاظ ساختار شیمیایی در دو گروه افزودنی های آلی و معدنی قرار می گیرند. امروزه آنتی بلاک های معدنی بیشترین کاربرد را در بین سایر گروه ها دارند. این افزودنی ها پس از تولید فیلم به سطح آن مهاجرت می کنند و یک الگوی زبری در مقیاس میکرومتر تشکیل می دهند و بدین ترتیب از چسبیدن لایه ها به یکدیگر جلوگیری می کنند. شکل زیر به صورت شماتیک این پدیده را نشان می دهد:

چسبیدن لایه های مجاور فیلم های پلی الفینی

آنتی بلاک های آلی، مانند آمیدهای چرب، کاربرد کمتری دارند و قیمت بالاتری نیز دارند. به همین دلیل تمرکز بیشتر بر آنتی بلاک های معدنی است. مهمترین شاخصه آنتی بلاک های معدنی خنثی بودن ساختار شیمیایی و نداشتن بر همکنش با پلیمر و دیگر افزودنی های موجود در آن، و همچنین اندازه ذرات آن ها است. اندازه ذرات افزودنی های آنتی بلاک مستقیما بر خواص نوری فیلم تولیدی، مانند کدری، اثر گذار است.

هر چند آنتی بلاک ها در فیلم های پلی الفینی بیشترین کاربرد را دارند، اما امروزه برخی از گریدها برای دیگر فیلم های مورد استفاده در بسته بندی مانند فیلم های PET, PVC و PA نیز توسعه داده شده اند. غلظت استفاده از افزودنی های آنتی بلاک در حدود ۲۰۰۰ تا  ppm5000، با توجه به پایه شیمیایی افزودنی است. از جمله مهمترین آنتی بلاک های توسعه داده شده می توان به خانواده های سیلیکا، تالک، متیل متااکریلات (MMA) اشاره کرد.

 

مهندسی معماری زنجیره های EPDM به کمک کاتالیست های متالوسنی

مهندسی معماری زنجیره های EPDM به کمک کاتالیست های متالوسنی

صنعت خودرو حدود ۴۵ درصد EPDM های تولیدی را به مصرف می رساند و در مقام های بعدی کاربرد اصلاح ویسکوزیته روغن، اصلاح خواص پلیمرها، ژئوممبران و روکش سیم و کابل مهمترین صنایعی هستند که EPDM را به عنوان ماده اولیه به مصرف می رسانند. با توسعه کاتالیست های متالوسنی در دهه هشتاد میلادی امکان تولید پلیمرهای الفینی با ریزساختار مهندسی مهیا شد. در ادامه از کاتالیست های متالوسنی در تولید EPDM نیز استفاده شد و نسل نوین این پلیمر، موسوم به EPDM های متالوسنی، تولید شدند.

امروزه بهره وری تولید در صنایع مختلف به عنوان یکی از مهمترین پارامترهای تولید مورد توجه قرار می گیرد. یکی از شاخص های مهم بهره وری مناسب، بازدهی بالا در فرایند تولید است. برای مثال افزایش نرخ تولید، افزایش کیفیت قطعات تولیدی و کاهش میزان ضایعات همگی می توانند بازدهی بالایی را در تولید به ثبت برسانند. پلیمرهای تولید شده با کاتالیست های متالوسنی به لطف امکان کنترل ریزساختار به کمک این کاتالیست ها، می توانند در کاهش ضایعات تولید، افزایش نرخ تولید و بهبود خواص قطعات تولیدی نقش بسزائی داشته باشند. این بخش مهمترین مزایای EPDM های متالوسنی را برمی شمارد.

مهندسی معماری زنجیره های EPDM به کمک کاتالیست های متالوسنی

مهمترین تفاوت کاتالیست های متالوسنی با انواع دیگر مانند کاتالیست ها، مانند خانواده زیگلر ناتا، عدم نیاز به افزودنی های خنثی ساز پلیمریزاسیون و همچنین امکان ایجاد توالی های منظم از منومر و کومنومرها در پلیمرهایی مانند EPDM است. از آنجاییکه در فرایند پلیمریزاسیون به کمک کاتالیست های متالوسنی به افزودنی های خنثی ساز نیاز نیست، بنابراین مرحله خنثی سازی بقایای کاتالیست ( فرایند Deashing) از مراحل تولید EPDM متالوسنی حذف می شود. با این کار علاوه بر افزایش سرعت تولید می توان EPDM تولیدی را مستقیما به اکسترودرهای گرانول ساز انتقال داد و گریدهای EPDM گرانول را نیز تولید کرد. (در حالت عادی EPDM به صورت فله (Bale) است.) از طرف دیگر در فرایند Deashing اکسیژن موجود در محیط فرایند منجر به تخریب زنجیره های EPDM و ایجاد ژل در ساختار آن می شود و بنابراین با حذف این فرایند میزان ژل موجود در ساختار EPDM متالوسنی کمتر می شود و بنابراین سطح قطعات تولیدی یکنواخت تر با کیفیت بهتری خواهد بود.

از جمله دیگر مزایای EPDM های متالوسنی، توزیع یکنواخت تر جرم مولکولی در آن ها است. این ویژگی موجب می شود خواص مکانیکی گرید تولیدی در مقایسه با انواع تولید شده با کاتالیست های زیگلر ناتا برتر باشد و برای مثال استحکام مکانیکی بالاتری در قطعه نهایی ایجاد شود. EPDM های متالوسنی مقدار کلر کمتری از فرایند پلیمریزاسیون در ساختار خود دارند و بنابراین پایداری بهتری در برابر شرایط جوی و هوازدگی در مقایسه با EPDM های تولیدی با کاتالیست های زیگلر ناتا از خود نشان می دهند.

لازم به ذکر است که امکان ایجاد فرایند پخت گوگردی در EPDM ها با حضور منومر سوم ( معمولا منومر سوم Ethylidene Norbornene (ENB) است) فراهم میشود. غلظت منومر سوم و نحوه توزیع آن در سراسر ساختار EPDM تعیین کننده کیفیت و سرعت فرایند پخت و خواص مکانیکی قطعه نهایی است. کاتالیست های متالوسنی امکان توزیع یکنواخت منومر سوم را در ساختار EPDM مهیا می کنند.

فرمولاسیون قطعات خودرویی بر پایه رابر EPDM

فرمولاسیون قطعات خودرویی بر پایه رابر EPDM

EPDM سبک ترین رابر مورد استفاده در تولید قطعات خودرویی است. این رابر در تولید قطعات مختلف مورد استفاده در خودرو مانند نوار دور درب و شیشه، اسفنج های دور شیشه و شلنگ ها به کار می رود. همچنین بخش رابری TPV های مورد استفاده در تولید تزیینات، گرومت و گردگیرها نیز از EPDM تشکیل می شود. این بخش مهمترین اجزا و میزان مصرف آن ها را در تولید هر یک از قطعات نامبرده در فوق بررسی خواهد کرد.

نوارهای دور شیشه خودروها بر پایه EPDM هستند. این قطعات در اصطلاح GRC (Glass Run Channel) نامیده می شوند ( تصویر زیر) و نقش حیاتی در عایق بندی بین شیشه و درب خودرو دارند و همچنین از لرزش شیشه و ایجاد سر و صدای اضافی توسط آن جلوگیری می کنند. این نوارها بایستی دارای سطح کاملا مسطح باشند، همچنین از برآمدگی در سطح آن ها وجود نداشته باشد و در طول زمان کاربری هیچگونه شکفتگی  (Blooming)در اجزای به کار رفته در فرمولاسیون آن ها رخ ندهد. فرمولاسیون پیشنهادی برای تولید این قطعات می تواند شامل اجزای زیر باشد:

فرمولاسیون قطعات خودرویی بر پایه رابر EPDM

معمولا این نوارها به کمک EPDM هایی با درصد اتیلن بالای ۵۰ درصد تولید می شوند. همچنین در برخی خودروها این نوارها به صورت فومی نیز به کار می روند. ( فوم های با دانسیته بالا) به صورت کلی فرمولاسیون تولید این قطعات شامل اجزا با غلظت های ذکر شده در زیر است.

  • EPDM (Oil extended (10-20 part)): 100 part
  • Zinc oxide: 5 part
  • Stearic acid: 1 part
  • Carbon black: 150-170 part
  • Paraffinic oil: 80-100 part
  • Calcium carbonate: 20-30 part
  • Calcium oxide: 5 part
  • Curing agents:
    • MBT: 1.5 part
    • ZnBDC: 2 part
    • TMTD: 0.3 part
    • DTDM: 0.5 part
    • Sulfur: 1.5 part

در صورتیکه به ساختار فومی نیاز باشد در فرمول بالا می توان ۰٫۳ part نیز از عوامل فوم زای هیدرازیدی مانند OBSH اضافه کرد. سختی چنین نمونه ای در حدود ۷۰-۷۵ shore A خواهد بود.

قطعه مهم دیگر که با نوارهای دور شیشه نیز در ارتباط است، اتصال گوشه های نوارها است. معمولا اتصال گوشه نوارها در زوایای کنج درب و شیشه به کمک اتصال نوارهای صاف به یک قطعه تولید شده به روش تزریقی با زاویه دلخواه ( مشابه تصویر زیر) صورت می گیرد.

فرمولاسیون قطعات خودرویی بر پایه رابر EPDM

از آنجاییکه فرایند تولید این قطعه تزریق لاستیک است، بایستی از EPDM هایی با ویسکوزیته مونی کم در مقایسه با EPDM های مناسب برای فرایندهای اکستروژن استفاده کرد. علاوه بر جریان پذیری خوب، گرید EPDM مناسب برای این کار بایستی حاوی درصد بالای منومر ENB به منظور پخت سریع باشد ( معمولا بالای ۶ درصد). همانند نوارهای دور شیشه چنین قطعه بایستی عاری از هر گونه اعوجاج باشد و بتواند به خوبی شیشه را در بر گیرد. به منظور تنظیم ویسکوزیته و دستیابی به ویسکوزیته مونی مناسب برای تزریق چنین قطعاتی می توان از تکنیک آلیاژ سازی رابر EPDM با گونه های با ویسکوزیته بسیار کم نیز استفاده کرد.

به صورت کلی فرمولاسیون تولید این قطعه شامل اجزا با غلظت های ذکر شده در ادامه است.

  • EPDM (Oil extended (10-20 part)): 100 part
  • Zinc oxide: 5 part
  • Stearic acid: 1 part
  • Carbon black: 60-70 part
  • Paraffinic oil: 50-60 part
  • Calcium oxide: 5 part
  • Foaming agent (0-0.5 part)
  • Curing agents:
    • MBT: 0.5 part
    • ZnBDC: 1.5 part
    • TMTD: 0.5 part
    • TETD: 0.5 part
    • Sulfur: 1 part

در بخش بعدی این مقاله در ارتباط با فرمولاسیون اسفنج ها و شلنگ های خودرویی پایه EPDM بیشتر صحبت خواهیم کرد.